عصر پیشش بودم خیلی تحویل گرفت شیرینی و شربت و... آورد برام و گفت تو مثل پسرم می مونی و من تو رو عین پسرم دوست دارم و می دونی منم ازش تشکر کردم و گفت می دونی چون عین مادرت می مونم خیلی راحت باهات صحبت می کنم ببین زنها و مردها نیازی دارند که واقعا براشون اگر از راه درست تامین بشه لذت بخش هست و اون لذت جنسیه که زن و شوهرها دارند و... بعد رسوند به این که مادر تو هم چون یه زنه واقعا نیاز داره بعد بابات هم این نیاز رو باید برطرف می کرده که من یدفعه بهش گفتم داستان صیغه نامه رو .... گفت وایسا تا همه چیز رو بهت بگم مامانت زنه خیلی خوب و نجیبیه باید بهت می گفته این موضوع رو ولی روش نمی شده و من فکر می کنم حقت هست که بدونی مامانت بعد بابات با یه مردی صیغه کرده (قبل این مردی که می شناسی) یکسال حدودا صیغه بودند و خوب اون مرد هم فقط به دنبال تامین نیاز جنسی اش بود تا عاطفی همیشه خونه اون مرد می رفتن و رابطه داشتند یکبار اون مرد به مامانت می گه من می خوام تو خونه تو بیام و ... به اصرار می پذیره یکروز که تو شهرستان بودی میاد خونه تون و اصرار می کنه با مامانت نزدیکی کنه تخت اتاق خواب مامانت خراب بوده اون روز مرده اصرار می کنه روی تخت تو نزدیکی کنند ولی مامانت نمی پذیره و روی زمین جا می اندازند و نزدیکی می کنند با اینکه مرد اصلا راضی نبوده مرد هم به تلافی آخرش مامانت رو یه سیلی می زنه که مامانت باهاش شدید دعواش می شه و انقدر عذرخواهی می کنه که می بخشش ولی ببین چقدر نجیبه که حاضر نشده این کار رو روی تخت تو بکنه از طرفی بعد یه مدتی که باهم خوب بودند مامانت ناخواسته باردار می شه یادته اومده بودم خونه تون و مامانت همش بالا می آورد و من بهت گفتم سردیش کرده بهت دروغ گفتم باردار بوده ولی چون حاضر نشد با مامانت ازدواج کنند انداخت بعدش یکسال بعد که دیگه نمی خواست به اصرار من با همسایه تون ازدواج موقت کرد چون واقعا با شخصیت بود بسیار با هم خوب هستند ولی خانمش در جریان نیست ولی چون ماموریت زیاد می ره از طرف شرکتش مشکلی پیش نیومده هنوز مامانت می خواد وایسه تا زمانی که تو ازدواج کنی بعدش از این همسایه تون قرار گذاشته جدا می شه و می خواد ازدواج دائم کنه بیشتر برای تامین نیازهای عاطفی اش با عموت البته عموت از این دوبار ازدواج موقتش هم خبر نداره و مامانت بهش گفته زمانی که تو ازدواج کنی یا موافق باشی ازدواج می کنه باهاش
بعدم بهم گفت که این یک کار شرعی و از طرفی هم بزرگ شده ام و باید نیازها را درک کنم